پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۲۶۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

نازخاتون
نه آن وقتی که آقابزرگ و آقاجانم از سفر طولانی مکه برگشتند، نه آن روزی که عقد من و عزتی جاری شد و با وجود مخالفت‌های عمه زنش شدم، نه آن زمانی که ساخت خانه‌امان تمام شد و من عزتی برای خودمان با عشق وسائل جدید خریدیم و نه هر وقت دیگری، آنقدر خوشحال نبودم.
شادی‌ای که وجود دریا در من ریخت، مثل خون در رگ‌هایم، تنم را گرم می‌کرد. بچه‌ای که فقط و فقط مال خودم بود. چند روزی طول ک

270
47,744 تعداد بازدید
293 تعداد نظر
59 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • الناز

    10

    نویسنده ممنون از پارت گذاری ولی این پارت که تکراری بود مثل پارت قبل بود

    ۹ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    اصلاح شد

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.